بزرگترین حماسهى تاریخ
بیانات رهبر انقلاب، در آستانه ماه محرم

یکى از جهاتی که محرّم مورد اهتمام است بزرگداشت یک خاطرهى بىنظیر تاریخ است، نه بىنظیر در مصیبت و غم و اندوه -که البتّه هست- بلکه بىنظیر در حماسه و بُروز برجستگىهاى انسان، برجستگىهاى اهل حق. ما خیلى قیام داشتهایم امّا این قیام با این خصوصیّات، بىنظیر است. سلطهى باطل با قساوت تمام و با وقاحت تمام روزبهروز رو به افزایش است. هیچ امر به معروف و نهى از منکرى هم ممکن نیست. به قدرى فضاى رعب زیاد است که آمرین به معروف و ناهین عن المنکر سعى میکنند در معرض امر به معروف و نهى از منکر قرار نگیرند؛ حتّى افراد جسور و گستاخ. یعنى مثلاً عبداللهبنزبیر آدم جسورى است، آدم خیلى گستاخى است امّا سعى میکند با دستگاه خلافت مواجهه پیدا نکند؛ این قدر وضعیّت سخت است. یک کسى مثل عبداللهبنجعفر که برادرزادهى امیرالمؤمنین و داماد امیرالمؤمنین و شوهر جناب زینب است، سعى میکند که به دستگاه خلافت حتّى نزدیک بشود، یک کسى مثل عبداللهبنعبّاس حالت انزوا از جامعه پیدا میکند، یعنى این کسانى که زبانهاى ناطق و گویا و شخصیّتهاى برجسته و آقازادگان بزرگ بنىهاشم و قریش و جوانهاى نامدار صدر اسلام بودند جرئت نمیکنند بیایند وسط میدان، چه برسد مردم عادّى؛ این شرایطِ آن اختناق عجیب و غریب است. آن وقت قیام امام حسین در اینجا براى این است که این سلطه را در هم بشکند؛ حرکت امام حسین براى در هم شکستن این سلطه است، منتها به قصد قدرتطلبى نیست؛ ما خَرَجتُ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا ظالِماً وَ لا مُفسِدا؛ براى امر به معروف و نهى از منکر است.
دو عاقبت هم ممکن است برایش پیش بیاید: یکى اینکه پیروز بشود، یکى هم اینکه کُشته بشود؛ با آن وضع فجیعى که براى او قابل تصوّر بود، ولو بدون علم امامت؛ خب معلوم بود، اینها هیچ ملاحظهاى نداشتند. در یک چنین شرایطى عزیزترین سرمایههایش و همهى موجودى خودش را برداشت آورد براى دفاع از حقیقت و براى قیام لله.
و بعد صبر کرد؛ که این صبر امام حسین خیلى مهم است. این قدر آدم از بزرگان، از محدّثین، از شخصیّتهاى برجسته، از آدمهاى موجّه، از عقلا، از دلسوزان، از نیمهدلسوزان مدام بیایند به امام حسین بگویند آقا شما با این کارِ خودت، هم دارى یک عملى میکنى که فایده ندارد، هم این جور خسارت به خودت و خاندان پیغمبر وارد میکنى، اهل حق را ذلیل میکنى؛ از این حرفها میزدند. از اوّلى که امام حسین از مکّه قصد حرکت کرد و بعضى فهمیدند، این موانع گوناگون اخلاقى در مقابل امام حسین شروع شد، تا شب عاشورا. صبر کردن در مقابل این حوادث خیلی دشوار است.امام (رضوان الله علیه) هم درست همین جور صبر کرد، صبر او هم همین جور بود. این قدر به امام گفتند: آقا جان این جوانها از بین میروند، مملکت خراب میشود. صبر کردن در مقابل این خیرخواهىهاى ناشیانه کار خیلى عظیمی است، کار خیلى بزرگى است، خیلى قدرت میخواهد؛ صبر کرد.
بعد هم با آن وضع فجیع یکىیکى دوستانش کشته میشوند. مثل کسى است که ذرّهذرّه بدن او را قطعهقطعه کنند؛ امام حسین در روز عاشورا این جورى بود. نتیجه صبر و استقامت این شد که آن ارزشهایى که امام حسین میخواست در دنیا بماند ماند: قرآن ماند، اسم اسلام ماند، ارزشهاى اسلامى ماند، مکتب اهلبیت ماند. اگر امام حسین این کار را نمیکرد، همچنان که در طول آن پنجاه شصت سال بعد از رحلت پیغمبر آن جور اسلام تغییر پیدا کرده بود و به آنجا رسیده بود که بتوانند جگرگوشهى پیغمبر را بیایند به قتل برسانند امام حسین در واقع مثل آن میخ عظیمى شد که این خیمهاى را که طوفان داشت میبرد، با خون خودش نگه داشت. خب این بزرگترین حماسهى تاریخ اسلام بلکه بزرگترین حماسهى تاریخ است؛ این را باید حفظ کرد، این را باید زنده نگه داشت، این را باید به عنوان یک گرهگشا در امورِ همیشهى تاریخ مسلمین، مورد استفاده قرار داد.
نظر دهید