مکتب فکری، سیره عملی و نقش شهید حاج قاسم سلیمانی
مکتب فکری، سیره عملی و نقش شهید حاج قاسم سلیمانی در مبارزه با تروریسم، مقابله با طرحهای سلطه و تقویت جبهه مقاومت در کلام آقای دکتر محمد حسینی عضو هیئت علمی دانشکده پرستاری
مکتب فکری شهید سلیمانی برای من نماد پیوند عمیق ایمان و عمل بود؛ او نشان داد که مقاومت تنها یک واکنش نظامی نیست، بلکه یک اندیشه ریشهدار در اسلام ناب و ولایتمداری است. نگاهش به جهان بر پایه دفاع از مظلومان و ایستادگی در برابر سلطهطلبی قدرتهای بزرگ شکل گرفته بود. وقتی به سخنانش در جمع رزمندگان گوش میدهیم، درمییابیم که او همواره بر معنویت و اخلاص تأکید داشت و این باور را منتقل میکرد که پیروزی پیش از آنکه در میدان نبرد رقم بخورد، در دلها و ایمان انسانها شکل میگیرد. همین نگاه بود که توانست نسل تازهای از نیروهای مقاومت را تربیت کند و آنان را به سلاحی فراتر از تجهیزات نظامی، یعنی امید و ایمان، مجهز سازد.
سیره عملی او نیز برای من نمونهای روشن از پیوند گفتار و کردار بود. حاج قاسم هیچگاه فرماندهای پشت میز نبود؛ او در خط مقدم، در کنار نیروهایش میایستاد و با آنان نفس به نفس میجنگید. نمونه بارز این رفتار را در عملیات آزادسازی آمرلی دیدیم، جایی که حضور شخصی او روحیهای تازه به نیروهای مردمی بخشید و آنان را به مقاومت تا آخرین لحظه ترغیب کرد. سادهزیستی و تواضعش نیز زبانزد بود؛ در حالی که میتوانست زندگی مرفه داشته باشد، همواره با همان لباس ساده و رفتار صمیمی در میان مردم دیده میشد. این سبک زندگی، بیش از هر سخنرانی، پیام وفاداری و صداقت را منتقل میکرد.
در مبارزه با تروریسم، نقش او برای من نقطه عطفی در تاریخ معاصر منطقه است. سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ را به یاد میآورم که داعش تا نزدیکی بغداد و اربیل پیشروی کرده بود و جهان نگران سقوط پایتختهای منطقه بود. اما با طراحی عملیاتهای دقیق و هماهنگی با ارتش عراق و نیروهای مردمی، حاج قاسم توانست این جریان را عقب براند و امنیت را به شهرهای مهم بازگرداند. این تنها یک پیروزی نظامی نبود؛ بلکه سد بزرگی در برابر طرحهای آمریکا و اسرائیل برای بیثباتسازی منطقه بود. جلوگیری از سقوط دمشق نمونهای روشن است که نشان داد او چگونه توانست نقشه تجزیه سوریه را ناکام بگذارد و محور مقاومت را از فروپاشی نجات دهد.
بزرگترین میراث او از نگاه من، تقویت جبهه مقاومت بود. حاج قاسم توانست گروههایی با زبانها و فرهنگهای متفاوت را در یک محور مشترک گرد آورد و آنان را به شبکهای منسجم تبدیل کند. هماهنگی میان حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق و مدافعان حرم در سوریه، نمونهای از این دستاورد است. امروز این جبهه بهعنوان یک قدرت بازدارنده عمل میکند و دشمنان میدانند که هرگونه تجاوز با پاسخ هماهنگ روبهرو خواهد شد. این میراث نشان میدهد که وحدت و ایمان، حتی در برابر قدرتهای بزرگ جهانی، میتواند نتیجهای شگفتانگیز داشته باشد و الگویی برای نسلهای آینده باشد تا بدانند تنها با مقاومت و همبستگی میتوان در برابر سلطهطلبی جهانی ایستاد.

نظر دهید